روز نجات دنيا از ديدگاه رسول اكرم
از رسول گرامى خدا صلى الله علیه و آله نقل شده است که فرمود:
اذا کانت الصیحة فى رمضان فانها تکون معمة فى شوال و تمیر القبائل و تتحارب فى ذى القعدة و یسلب الحاج و تسفک الدماء فى ذى الحجة و المحرم و ما المحرم ؟ هیهات هیهات یقتل الناس هرجا هرجا ثم ینادى مناد من السماء الا ان فلانا ابن فلان هو المهدى قائم آل محمد فاسمعوا له و اطیعوا و ذلک الصوت صوت جبرائیل حین یدعوا للبیعة فى صبیحة یوم الخلاص .
زمانى که صیحه در ماه رمضان شنیده شد پس همهمه و آواز جنگ در شوال بلند مى شود و قبایل طعام گردآورى و ذخیره مى کنند و ذى القعده با هم نبرد مى کنند و در ماه ذى الحجه حجاج بیت الله الحرام قتل و غارت مى شوند و خونها ریخته مى شود. و محرم، چه محرمى ؟ هرگز نمى توانى درک کنى ! نه هرگز! مردم، دسته دسته در این فتنه و آن فتنه کشته مى شوند (در هرج و مرج)؛ آنگاه منادى از آسمان ندا مى کند که فلانى پسر فلانى، مهدى و قائم آل محمد صلى الله علیه و آله است، به فرمان او گوش فرا دهید و اطاعت کنید. آن صدا صداى جبرئیل است که در بامداد روز رهایى، مردم را به بیعت فرا مى خواند.
از حضرت رسول صلى الله علیه و آله منقول است که مى فرمایند:
لا تقوم الساعة حتى یقوم القائم منا و ذلک حین یاءذن الله عزوجل له و من تبعه نجا و من تخلف عنه هلک الله الله عبادالله فاءنوه ولو حبوا على الثلج فاءنه خلیفة الله عزوجل و خلیفتى.
روز رستاخیز برپا نمى شود تا اینکه قائم ما قیام کند و این قیام در وقتى است که خداوند فرمان ظهورش را امضاء فرماید. هر کس که آن روز از قائم ما متابعت کند نجات مى یابد و کسى که سرپیچى نماید دچار هلاکت دو جهان خواهد شد. اى بندگان خدا! از خدا بترسید و به سوى قائم ما بشتابید اگرچه مجبور باشید روى برفها به نحو سینه خیز خود را بکشید، زیرا او جانشین خداوند و خلیفه من است (در روى زمین).
رسول اکرم صلى الله علیه و آله به فرزند عزیزش حضرت امام حسین علیه السّلام مى فرماید:
ثم یظهر اءمیر الامرة و قاتل الکفرة السلطان الماءمول الذى تتحیر فى غیبته العقول و هو التاسع من ولدک یا حسین یظهر بین الرکنین یظهر على الثقلین و لایترک فى الارض الا دنین طوبى للمؤ منین الذین ادرکوا زمانه و لحقوا اوانه و شهدوا ایامه و لا قوا اقوامه.
(اى حسین !) امیر همه امیران عالم، کشنده کافران و ستمگران جهان و شهریار منتظرى که در غیبتش عقلها مات و حیران شده اند، نهمین فرزند از فرزندان شماست . اى حسین ! او بین رکن و مقام ظاهر مى شود و بنیان و اساس گمراهى و پستى را از ریشه مى کند و چه سعادتمند افرادى که عصر پرشکوه حکومت او را درک و در دولت حقه اش زندگى مى کنند و آن روزگار میمون و مبارک را مى بینند و اصحاب باوفاى آن سرور را ملاقات مى کنند.
واقعا خوشا به حال مردم آن زمان . از خداوند بخواهیم لیاقت درک آن زمان را به همه ما عنایت بفرماید.
رسول اکرم صلى الله علیه و آله درباره نشانه هاى قیام حضرت بقیة الله ارواحنا له الفداء مى فرماید:
یستخرج الزبور من بحیرة طبریة فیها مما ترک آل موسى و هارون تحمله الملائکة و فیها الا لواح و عصا موسى علیه السلام… یستخرج الکنوز یفتح مدائن الشرک
(حضرت مهدى علیه السّلام) زبور را از دریاچه طبریه (که گویا در شمال فلسطین است) بیرون مى آورد که از خاندان موسى و هارون چیزهایى به عنوان ماترک این دو خاندان با آن هست و ملائکه آن را به دوش مى گیرند (یا به هر وسیله اى آنها را مى برند) و نیز الواحى که بر حضرت موسى نازل شده و عصاى آن حضرت در این اشیاء هست … گنجها را از دل زمین بیرون مى آورد و شهرهاى شرک را فتح مى کند.
درباره لشکر سفیانى که به عزم نبرد با حضرت مهدى علیه السّلام به طرف مکه معظمه حرکت مى کند از رسول اکرم صلى الله علیه و آله چنین نقل مى کنند:
یبعث الله جبرائیل فیقون یا جبرائیل اذهب فاءبدهم فیضربها برجله ضربة یخسف الله بهم عندها و لایفلت منهم الا رجلان من جهینة.
خداوند جبرئیل را مى فرستد و به او مى فرماید: برو نابودشان کن . پس، با پاى خود به زمین مى کوبد و خداوند همه آنان را در کام زمین فرو مى برد و جز دو نفر از اهل جهینه کسى از آنها زنده نمى ماند.
مفضل بن عمر از امام صادق علیه السّلام در ضمن حدیث طویلى چنین نقل مى کند:
ثم یقبل على القائم رجل وجهه الى قفاه الى صدره و یقف بین یدیه و یقول یا سیدى انا بشیر امرنى ملک من الملائکة ان الحق بک فابشرک بهلاک جیش السفیانى بالبیداء فیقول القائم بین قصتک و قصة اخیک فیقول الرجل کنت و اخى فى جیش السفیانى و خربنا الدنیا من دمشق الى الزوراء و ترکناها جماء و خربنا الکوفة و خربنا المدینة و کسرنا المنبر فى حضرة الرسول و رانت بغالنا فى مسجده و خرجنا منها و عددنا ثلاثمائة الف رجل نرید اخراب البیت و قتل اهله فلما صرنا فى البیداء عرسنا فیها فصاح بنا صائح یا بیداء ابیدى القوم الظالمین فانفجرت الارض و ابتلعت کل الجیش فوالله ما بقى على وجه الارض عقال ناقة فما سواه غیرى و غیر اخى فاذا نحن بملک قد ضرب وجوهنا فصارت الى ورائنا کما ترى فقال لاخى و یلک یا نذیر امض الى الملعون السفیانى بدمشق فانذره بظهور المهدى من آل محمد و عرفه ان الله قد اهلک جیشه بالبیداء و قال لى یا بشیر الحق بالمهدى بمکة و بشره بهلاک الظالمین و تب على یده فانه یقبل تو بتک فیمر القائم یده على وجهه فیرده سویا کما کان و یبایعه و یکون معه.
آنگاه در این موقع که حضرت قائم ارواحنا له الفداء در مسجدالحرام و در کنار کعبه تشریف فرما هستند، مردى که صورتش به عقب برگشته است وارد مى شود و در حضور حضرتش مى ایستد و عرض مى کند: من بشیر هستم و یکى از ملائکه به من امر فرموده است که خدمت شما شرفیاب شوم و به هلاکت لشکریان سفیانى شما را بشارت بدهم . آرى، همه آنها در سرزمین بیداء در زمین فرو رفتند. امام قائم علیه السّلام فرمودند: جریان خودت و برادرت را بیان کن . عرض کرد: من و برادرم در لشکر سفیانى بودیم که شهرها را از دمشق تا زوراء (بغداد) ویران کردیم و نیز شهر کوفه را. آنگاه به مدینه آمدیم و این شهر را نیز در هم کوبیدیم و منبر مسجد نبوى را خرد کردیم و مرکبهاى سوارى خود را در روضه نبوى بستیم و مرکبهاى سوارى ما آنجا را آلوده کردند. سپس از مدینه با سپاهى مجهز که بیش از سیصد هزار نفر جمعیت بود به قصد خراب کردن خانه خدا یعنى کعبه حرکت کردیم و نیز کشتار مردم مکه در برنامه کار ما بود. چون به سرزمین بیداء رسیدیم لختى در آنجا توقف کردیم . ناگاه صدایى بلند شد که گفت : ((اى سرزمین بیداء! ستمگران را در کام خویش فرو بر و آنها را هلاک کن)). در این حال، زمین شکافته شد و تمام جمعیت را در کام خویش فرو برد. به خدا سوگند جز من و برادرم کس دیگرى نماند. نه تنها همه افراد بشر نابود شدند بلکه افسار مرکبى هم نماند. در این موقع فرشته اى نمایان شد و به صورت من و برادرم آنچنان کوبید که صورت ما این گونه که ملاحظه مى فرمایید به عقب برگشت و به برادرم دستور داد و فرمود: اى نذیر! برو و خبر هلاکت و نیز ظهور مهدى آل محمد صلوات الله علیهم را به سفیانى که در دمشق است، برسان و به او بگو خداوند در سرزمین بیداء تمام سپاهیانت را نابود کرد و آنان در دل زمین فرو رفتند. و نیز به من فرمود:اى بشیر! برو به مکه معظمه و خودت را به حضور مهدى علیه السّلام برسان و عرض کن بشارت باد شما را که خداوند لشکر سفیانى را از بین برد (در سرزمین بیداء به زمین فرو رفتند) و در خدمت آن حضرت توبه کن که او توبه ات را مى پذیرد. آنگاه حضرت قائم علیه السّلام دست مبارکش را به صورت او مى کشد و به حالت اول برمى گردد. وى با آن حضرت بیعت مى کند و همراه ایشان خواهد بود.
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1